موسیقی کلاممجموعه عواملی را که شعر را از زبان روزمره، به اعتبار بخشیدن آهنگ و توازن امتیاز میبخشد و در حقیقت از رهگذر نظام موسقایی سبب رستاخیز کلمهها و تشخص واژهها در زبان میشوند، میتوان گروه موسیقایی نامید. فهرست مندرجات۲ - موسیقی شعر ۳ - گونههای موسیقی ۴ - واژآهنگ (موسیقی کلمات، واجآرایی) ۴.۱ - أ. آهنگ حروف ۴.۱.۱ - تکرار حرف (خ) ۴.۱.۲ - تکرار حرف (ش) ۴.۱.۳ - تکرار حرف (خ) و (چ) ۴.۲ - ب. آهنگ صداها (تکرار مصوتها) ۴.۲.۱ - تکرار مصوتهای (و) و (ا) ۴.۲.۲ - آمیختن صدا و حروف باهم ۵ - آهنگ ترکیب ۵.۱ - أ. ترکیبهای ساختاری ۵.۲ - ب. ترکیبهای معنایی ۵.۳ - شاهدی از بیهقی ۵.۴ - نمونهای در شاهنامه فردوسی ۶ - متنآهنگ (آهنگ متن) ۶.۱ - نمونهای از آیات قرآن ۶.۲ - قصیدهای از ملکالاشعرای بهار ۷ - دیگر کاربردهای موسیقایی ۷.۱ - نمونهای از حافظ ۸ - پانویس ۹ - منبع ۱ - گروه موسیقاییمجموعه عواملی را که شعر را از زبان روزمره، به اعتبار بخشیدن آهنگ و توازن امتیاز میبخشد و در حقیقت از رهگذر نظام موسقایی سبب رستاخیز کلمهها و تشخص واژهها در زبان میشوند، میتوان گروه موسیقایی نامید. ۲ - موسیقی شعرموسیقی شعر، دامنهی پهناوری دارد، گویا نخستین عاملی که مایهی رستاخیز کلمهها در زبان شد و انسان ابتدایی را به شگفتی واداشته است، همین کاربرد در نظام واژهها بوده است. [۱]
موسیقی شعر، شفیعی کدکنی، محمدرضا؛ تهران، طوس، ۱۳۵۸، چ اول، ص۱۵.
۳ - گونههای موسیقیآثار ممتاز ادبی که جزء «نمط عالی» شمرده میشوند، در حد کمال و بهصورت کامل از انواع موسیقیهای موجود در زبان و بیان بهره میگیرد. بر همین مبنا، گونههای موسیقی را میتوان در یک تقسیمبندی کلی و فراگیر چنین یاد کرد: ۱. واژآهنگ؛ ۲. آهنگ ترکیب؛ ۳. متنآهنگ. [۲]
بدیع نو، محبتی، مهدی؛ تهران، سخن، ۱۳۸۰، چ اول، ص۱۳۷.
۴ - واژآهنگ (موسیقی کلمات، واجآرایی)در آثار ادبی ممتاز، کلمات عموما از آهنگ خوشی برخوردارند؛ چنانکه گوش را مینوازند و دل را میگدازند و نیز رابطهی معنایی ویژهای با آهنگ خویش دارند. [۳]
فارسی عمومی، محبتی، مهدی؛ تهران، سخن، ۱۳۸۱، چ اول، ص۴۰.
هر اثر والای هنری، کلمات خاصی را بهکار میگیرد و یا کلمات را در موقعیت خاصی بهکار میبندد. گاه کلمات بهگونهای هستند که از تکرار حرفها و صدای حرفها، آهنگهای دیگری در کلام پیدا میشود که متن را بسیار گیرا و دلربا میسازد.رایجترین نوع کاربرد واژآهنگ یا آهنگ کلمات، دو گونه است: [۴]
فارسی عمومی، محبتی، مهدی؛ تهران، سخن، ۱۳۸۱، چ اول، ص ۴۰.
۴.۱ - أ. آهنگ حروفیعنی بهدنبال هم آمدن چند حرف هممخرج یا نزدیک به هم تا صدای خاصی از آن تولید شود؛ مثلا حرف (خ) در این بیت از حافظ: ۴.۱.۱ - تکرار حرف (خ)خیال خال تو با خود به خاک خواهم برد ••• که تا زخال تو خاکم شود عبیرآمیز [۵]
آرایههای ادبی، دارابی، سیامک؛ جعفر مقدسی، لاهیجان، نیکنگار، ۱۳۸۱، چ اول، ص۱۱۳.
۴.۱.۲ - تکرار حرف (ش)همچنین تکرار حرف (ش) در این بیت از سعدی: شب است و شاهد و شمع و شراب و شیرینی ••• غنیمت است چنین شب که دوستان بینی ۴.۱.۳ - تکرار حرف (خ) و (چ)و حرف (خ و چ) در این بیت از فردوسی: ستون کرد چپ را و خم کرد راست ••• خروش از خم چرخ چاچی بخاست [۶]
مجموعه ادبیات فارسی، کاظم خانلو، ناصر؛ و اسماعیلی، زیبا؛ تهران، نوآور، ۱۳۸۷، اول، ص ۱۲۱.
۴.۲ - ب. آهنگ صداها (تکرار مصوتها)آهنگ صداها، یعنی بهدنبال هم آمدن چند صدای مشترک که از وصل کردن آنها موسیقی دلنشینی ایجاد میشود. شاهدی از رودکی: ۴.۲.۱ - تکرار مصوتهای (و) و (ا)بوی جوی مولیان آید همی ••• یاد یار مهربان آید همی در این بیت مصوتهای (و) و (ا) تکرار شده و به شعر موسیقی دلنشینی بخشیده است. ۴.۲.۲ - آمیختن صدا و حروف باهمهرگاه دو صورت صدا (مصوت) و حروف (صامت)، درهم میآمیزند، چنین موسیقی را ایجاد میکند: [۷]
بدیع از دیدگاه زیباییشناسی، وحیدیان کامیار؛ تقی؛ تهران، دوستان، ۱۳۷۹، اول، صص۲۹ و ۲۸.
منم آن نیازمندی که به تو نیاز دارم ••• غم چون تو نازنینی به هزار ناز دارم در این شعر تکرار (ز) از همه برجستهتر است و بعد تکرار (م) و (ن) و تکرار مصوت (ا) نیز موسیقی شعر را دلنشینتر ساخته است. [۸]
بدیع از دیدگاه زیباییشناسی، وحیدیان کامیار؛ تقی؛ تهران، دوستان، ۱۳۷۹، اول، صص۲۹ و ۲۸.
۵ - آهنگ ترکیببه جز واژه، که در نفس و ذات خویش باید از بار موسیقایی لازم برخوردار باشد، ترکیباتی هم که در اثر ادبی بهوجود میآید، باید دارای بار موسیقایی و آهنگآرایی، باشند؛ خوشآهنگی تمام ترکیب، فوقالعاده در والایی شعر مؤثر است. ترکیبهای زبانی ما نوعاً دو گونه است: ۵.۱ - أ. ترکیبهای ساختاریواژگانی هستند که چسبیده به هم، با هم و کنار هم به جای یک واژه قرار میگیرند. مانند: هوا-پیما، ایران-نورد، یخ-شکن، زیبا-رو، جهان-گشا. اینگونه ترکیبات اگر خوشآیند و زود فهم نباشند از آغاز زایش یا بهوجود آمدن، مرده به حساب میآیند و کارآیی چندانی ندارند؛ نظیر بسیاری از واژههای فرهنگستان؛ اینگونه ترکیبات بسیار مهمند و بیشترین نقش و تأثیر را در فروافتادگی و یا برکشیدگی اثر ادبی دارند. نویسندگان و شاعران بزرگ زبان فارسی، بهویژه "فردوسی" و "حافظ" بزرگترین و مهمترین کارگاه تولید اینگونه ترکیبات خوشآهنگ و سرشار زبان فارسی هستند. ۵.۲ - ب. ترکیبهای معناییمجموعهی واژگانی هستند که برای ساختن و القای یک عبارت معنایی بهکار میروند. بیشتر تعبیرات کنایی، تشبیهی، تعریفی، ایهامی، و تمثیلی از اینگونهاند؛ مثل: دل به دریا زدن، صبر به صحرا افکندن، کشتی بر آب افکندن، آه به آسمان رساندن، دست به سیاه و سفید نزدن؛ این ترکیبات، هستهی اصلی یک نوشتهی ادبی را میسازند. منظور از این ترکیبات، معانی و مضامین آنها نیست؛ که البته آنها در جای خود بسیار مهمند؛ بلکه منظور از این ترکیبات شیوهی ادا و آهنگ ویژهی آنها در هنگام خواندن است. [۹]
بدیع نو، محبتی، مهدی؛ تهران، سخن، ۱۳۸۰، چ اول، ص۱۴۰ و ۱۴۱.
اگر این ترکیبها هزاران معنی در درون داشته باشند، اما خوش ادا نباشند، مرده به حساب میآیند.۵.۳ - شاهدی از بیهقی«و استادم بونصر چون سخن راندی، "منجنیق بود که در آبگینهی الوان انداختی" و یا: اکنون "لختی قلم را بر روی بگریانم" که تاریخ چون رود بی بونصر.» ۵.۴ - نمونهای در شاهنامه فردوسینمونهای دیگر از ترکیب معنایی در شاهنامه فردوسی: خبر شد به نزدیک افراسیاب ••• «که افکند سهراب کشتی بر آب» «همی از دهن بوی شیر آیدش» ••• همی رای شمشیر و تیر آیدش؟ «تو گفتی همه تخت سهراب بود» ••• بسان یکی سرو شاداب بود [۱۰]
بدیع نو، محبتی، مهدی؛ تهران، سخن، ۱۳۸۰، چ اول، ص۱۴۱.
۶ - متنآهنگ (آهنگ متن)گاهی اوقات متن ادبی چنان اوج میگیرد که کلمات خاص خود بازتاب واقعیت خارج میگردند؛ یعنی مستقیما به واقعیت اشارهای نمیشود، اما نوع کلماتی که انتخاب شده کاملا متناسب با فضای بیرونی است. وقتی صحنهی داستان، جنگ و گریز قهرمانی و زور است، کلمات سنگین و زمختاند؛ و هنگامی که صحنه، عاشقانه و عاطفی و رمانتیک است، آهنگ کلمات نرم و گرم و لطیفند. این ترفند ادبی را فقط استادان بزرگ شناختهاند، و از آن سود بردهاند. ۶.۱ - نمونهای از آیات قرآنقرآن کریم از این جهت بیهمتاست؛ مثلا در توصیف سواران تازنده در صبحگاه و صدای پای اسبها، گرد و غبار فراگیر و فضاگیر پا و پی آنها؛ به آهنگ این آیات توجه کنید: «وَالْعَادِيَاتِ ضَبْحًا ، فَالْمُورِيَاتِ قَدْحًا ، فَالْمُغِيرَاتِ صُبْحًا، فَأَثَرْنَ بِهِ نَقْعًا ، فَوَسَطْنَ بِهِ جَمْعًا». [۱۲]
موسیقی شعر، شفیعی کدکنی، محمدرضا؛ تهران، طوس، ۱۳۵۸، چ اول، ص۸۱.
۶.۲ - قصیدهای از ملکالاشعرای بهاریا در این قصیدهی (سکوت شب) از ملکالاشعرای بهار: آشفت روز بر من از این رنج جانگزای ••• بخشای بر من ای شب آرام دیرپای ای لیل مظلم از در فرغانه وا مگرد ••• وی صبح کاذب از پس البرز بر میای در این ابیات، حالت ندبهی شاعر را که از اعماق زمین فریاد برآورده است و صدای خود را میکشد تا به گوش آسمان برسد؛ آهنگ متن را در کشش قافیه و مصوتهای آن میتوانیم ببینیم. ۷ - دیگر کاربردهای موسیقاییعلاوهبر این آهنگها، انواع کاربردهای موسیقایی دیگر نیز وجود دارد که از جمله آنها میتوان به وزن (موسیقی بیرونی)، قافیه (موسیقی درونی) و انواع تناسبها و نیز توازنهای لفظی و معنوی (موسیقی درونی و بیرونی) ابیات اشاره کرد. وقتی تمام این آهنگها در یک متن ادبی کنار هم قرار داده میشوند؛ مجموعهی آهنگینی را میآفرینند که گاه هوش از سر، و قرار از دل میربایند. هر چهقدر که کارکرد موسیقی در متن ادبی بیشتر شود، متن به حقیقت هنری خویش نزدیکتر میگردد. گاهی مسأله موسیقی چنان بر متن ادبی مسلط میشود که قالب و پیام را نیز فدای جلوهگریهای خویش میسازد. برترین نوع شعر آن است که فقط جلوهگاه ویژه موسیقی باشد؛ دو نمونهی مختلف شعری از حافظ: ۷.۱ - نمونهای از حافظــ من که شبها، ره تقوای زدهام با دف و چنگ ••• این زمان سر به ره آرم چه حکایت باشد ••• ــ چشمم از آیینه داران خط و خالش گشت ••• لبم از بوسهربایان بر و دوشش باد [۱۳]
فارسی عمومی، محبتی، مهدی؛ تهران، سخن، ۱۳۸۱، چ اول، ص۴۳.
۸ - پانویس
۹ - منبعپژوهشکده باقرالعلوم. ردههای این صفحه : اصطلاحات ادبی | واژه شناسی
|